به گزارش مشرق، زیر در همین خصوص سروده شده است:
تب مجلس دارم
روز و شب فکر بهارستانم
صندلی های قشنگ
کت و شلواری شیک
عاشق نطقم و پیش از دستور؛
با مخالف کل کل، با موافق لابی
چه شود روزی که،
مجلس ما علنی است؟!!
نوبت صحبت خود را هرگز
من به کم نفروشم
روز و شب فکر بهارستانم
چاره ای باید جست
بنری باید ساخت
باید انداخت به شهر
که فلانی تبریک!!
مدرک فوق فلان رشته به دست
چهره ام را فتوشاپ
می کند چون مهتاب
ژست هایم همه تک
خنده ای پر امید
و زِ هر انگشتم
بچکد روغن تدبیر بلند
ژست من زشت نباشد یک وقت؟!!
بپرد رأی من از قشر فلان تیپ خفن
روز ها صرف تسلا دادن؛
پیر یک آبادی، گر بمیرد روزی
باید از دلسوزی گِل بگیرم بر سر
تا بدست آرم من
یکصد و چند نظر
اندک اندک آید
شب نشینی از راه
خانه ها کوچه به کوچه از دم
از همان منزل اول” بُردم”!!!
” مُردم ” از رأی زیاد!
اختلاف رأیم زده بیرون از حد
آه ای صحن بهارستان
ای گلستان خیال
چقدر نزدیکی؟!!
وعده ها را که نگو!
نفری چند تومان خواهم داد
گر به من رأی دهید؛
مشکلِ مسکن و کار می رود از این شهر
جیب ها پر پول
خانه ها گرم
وام بی بهره و بی سود
فراوان، بی حد
همه جا برد برین
ازدواجی آسان
و هزارو یک چند….
مردم شهر ندانند هنوز
وعده حرف است فقط
وعده را کی داده؟!!
کی گرفته آن را؟
تب مجلس دارم
روز و شب فکر بهارستانم……….
شعر از علیرضا کاظمی اصل
این روزها بازار دید و بازدیدها، سرکشی ها و عرض تبریک و تسلیت کاندیداهای احتمالی مجلس شورای اسلامی در شهرستان ها حسابی گرم است.